یادآوری : انا لله وانا الیه راجعون ـ قرآن ـ سوره ی بقره
گردشی از همبستگی ، مشارکت ووو :
ملاقات
اینجانب روز پنجشنبه سیزده اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای عمومی اعلام می کنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم.
صحیفه امام- جلد 7 - صفحات 178و 179
روزنامه ی صبح کیهان – 12 اردیبهشت 13?4- صفحه ی 14
سلام یادآوری .
دیشب سفر نامه ای به کاشان را که در وبلاگی به آخر رساندم ، یاد حرفی افتادم که دیروز گفته شد ، ( چرا که ) نه تنها چشم گردشگری به ( قوس ) مثلا باغی نزدیک و نزدیکتر می شد ، از طرف دیگر هم باغ همانطور، ولی حیف ، چرا ؟ برای اینکه از یک طرف ، هرچند برای چشم در متن ( حس ) ش نامبرده شده باشد ، از گردشگر حواس جمع چه خبر ؟ در حالیکه طرف مقابل ، مثلا همان باغ برای حافظه هم چیزی کم نگذاشته بود ، ( که ) از یادآوریش نتوان گفت .
بلکه ، از نقطه ی آغاز و پایان این ( دو ) چه خبر ؟! همچون ( پرونده ) ی باغ و باغ فین هم نه؟ طرف مقابلش ؟
عکس یادگاری از این ملاقات ، گردشگران را نشان می دهد ، مثل این که پیش چشمه ! که اگر وفقط اگر علاوه بر ( کلاه ) بینایی ، مثلا از شنوایی هم برخوردار باشیم ، آنگاه ایندو هم ( حجاب ) ی دارد ، وبعد حفظ و یادآوریش بعنوان مثلا ( سفر نامه ) ای که گشتی درآن زده شد ، من باب یادآوری ، از مقام ... . والسلام .
یادآوری : ن ... ، قرآن ، نون و القلم ( علم الانسان مالم یعلم ) .
ممنون از تذکری که داده شده ، هر چند می دانستم که ... ، ولی ، من باید به شما بابت کار و آموزش ، تبریک عرض کنم ، روز و هفته اش را .
تبریک رسیده از : همبستگی ، مشارکت ووو :
خدمت صفحه ی یادآوری ، سلام علیکم .
ضمن عرض تبریک ، که مشغول به ( کار مربی ) گری کامپیوتر یا رایانه هستی ، یادآوری کنم که کاربرد مطلبی که متذکر شده ای ، در مقابل ریاضی یا همان رایانه ، فرق دارد با روش اندیشه ی پیش از آن ، منجمله منطق صوری یا ارسطویی .
( چرا که ) قضیه فقط این نیست که بقول شهید مطهری ، هنر منطق جدید خلاصه در مثلا علامتی شدن باشد ، که منطق قدیم هم نطق اینگونه دارد ، یا می تواند داشته باشد .
بلکه ، نه تنها پای این چوبین نیست ، که حرف اول را دل یا قلبی بزند که به اصطلاح عرفا برای عقلا می زنند ، که امروز هم رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران در دیدار با آموزش و پرورش تحت امرشان فرمودند ، در حالیکه این عقل بیشتر از این حس نیست ، بلکه ، بحسب حرف منطق جدید ، حرف از حافظه و منجمله حفظ یا نگهداری دستاورد ( معرفت ) قلبی هم زده می شود .
پس ، حرف از اینست که نه تنها معرفت یا شناخت ، بلکه علم یا دانش بیش از دو حرف نیست ، و بنابراین برای ایندو ( سه ، چهار ووو ) بکار نمی رود ، مگر اینکه اینهم مثل مثبت منفی قدیم پایبند حرف خود نباشد .
ساده اش هم همان حرف داداش می باشد که : اینا رو ول کن ، کلاهت کو ؟
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته .
یادآوری : الم تر ان الله یعلم ما فی السموات و ما فی الارض ما یکون من نجوی ثلثه الا هو رابعهم و ... ، قرآن ، مجادله .
برگرفته از وبلاگ { همبستگی و مشارکت ووو } :
سلام علیکم
این قصه ی داداش که در نظرات آمده :
نویسنده: محمد یزدی |
جمعه، 9 اردىبهشت 1384، ساعت 15:13 | |
کلات کو ؟ شیره می خواست بره مسافرت ، ببر رو جانشین خودش کرد ، روباهه گفت : ببر گردن کلفته یه وقت کودتا می کنه ها ، شیر گفت : چکار کنم ؟ روباهه گفت خره رو بذار ، شیرم گذاشت و رفت . صبح خره روباه رو احضار کرد ، تا اومد گفت : کلات کو ؟ یه فصل روباه رو زد . فردا شم همینطور ، روز بعدش روباهه با کلاه آمد ، خره دید کلاه داره ، گفت : برو برام یه سیگار بهمن بخر ، روباهم رفت و به مغازه دار گفت : یه سیگار بهمن بده ، مغازه دار گفت : بلند باشه یا کوتاه ؟ روباه برا اینکه بهانه دست خر نده هردوشو خرید و اومد ، تا خره سیگارو خواست ، یکی رو داد ، خره گفت : از اون یکی می خواستم ، روباهم اون یکی رو داد ، خره گفت : اینا رو ول کن ، بگو کلات کو ؟ ! و د بزن ... | ||
E-mail: وارد نشده است |
من را به یاد کلمه ی جامع همان کتاب تئوری طبیعی مجموعه ها ی ستاد انقلاب فرهنگی انداخت که از کلمه ی جامع تعبیر به کلاه کرده بود .
راستی ، کلاه مجموعه ی تهی و عضو دار جدید یا قضیه ی موجبه و سالبه ی قدیمش جز ( مجموعه ) یا ( قضیه ) می باشد ؟ }
می گویند کلاه پهلوی برای مرد ها و کشف حجاب هم برای زنها سوغات رضاخان از مسافرت به کشوری فرنگ زده این بوده ، که زنها بیشتر سرشان کلاه رفت تا مردها آنوقتا ، البته اونا که با شاه یکی شده و تو اینکار مشارکت کردند .
یادآوری : و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب و ان الدار الاخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون ، قرآن – سوره ی عنکبوت .
برگرفته از وبلاگ { همبستگی ، مشارکت ووو } :
بسم الله الرحمن الرحیم .
سلام علیکم .
رهکار
همانطور که دیشب گفتم ، صفحه ی چهارده روزنامه ی صبحی شده ی کیهان را هم در پوشه ام سیو یا ذخیره کن ، مثل دیگر صفحه هایش بهمان ( نام ) .
( چرا که ) بدرد خواهرت هم می خورد ، که علاقه به قصه و داستان هم دارد و مثلا صفحه ی مدرسه اش بیشتر از مثلا وبلاگی نباشد که به آن سر زده ، کمتر از آن ( قادر ) به آن ( سبک ) حرف زدن نیست ، هر چند به گرد ( نیم رخ ) ی نرسد .
( راستی ) ، اگر توانستی بی نام سیو هم کنی ، مرا هم بی خبر مگذار.
یادت نرود ، ( آخه ) برادری که پیش از این عرض کردم ، در آن صفحه هم از ( ولایت فقیه ) حرف می زدند ، و آخرش هم گفتند ( این ) جا جای این حرفها نیست و سر از شورای ... هم در آورده اند ، ( حاشیه ) اش .
اولش ( حرف اول ) را در سرمقاله ادامه می دادند . پس ادامه دارد ، فعلا خدا ( حافظ ) .
بنویسید بی نام ، بخوانید مجموعه ی تهی و به سیره ی ( گذشته ) اش قضیه ی سالبه .